سلام بر شما همراهان گرامی:داشتم برای درس دوم پیام های آسمان هفتم دنبال مطلب می گشتم که به این مطلب جالب رسیدم.
داستان حضرت یوسف
هنگامی که برادران یوسف (علیه السلام) می خواستند او را به چاه بیفکنند ، وی خندید ، برادرانش تعجب کردند و گفتند : برای چه می خندی ؟! حضرت یوسف (علیه السلام) راز خنده خود را این گونه بیان کرد:
فراموش نمی کنم روزی را که، به شما برادران نیرومند نظر افکندم و خوشحال شدم و با خود گفتم : کسی که این همه یار و یاور نیرومند دارد از حوادث سخت چه غمی خواهد داشت ! روزی به بازوان شما ، دل بستم ، اما اکنون در چنگال شما گرفتارم و به شما پناه می برم ، ولی به من پناه نمی دهید.
خدا؛ شما را بر من مسلط ساخت تا بیاموزم که به غیر او ( حتی برادرانم )تکیه نکنم .
=====================================
سلام:
با عرض پوزش به خاطر مشکل پیش امده.
اصل قضیه: این هست که یکی از دوستان من(در غیر رشته دینی و عربی) امسال بهش تدریس پیام های آسمان دادند از بنده نکاتی را خواستند ، قرار شد واسش پست بذارم البته با رمز تا فقط این دوست گلم بتونه استفاده کنه وگرنه شما همه اساتید بزرگوار هستید و من درس هائی که از شما گرفتم دارم پس میدم.
در اولین فرصت پست اصلاح میشه.
مرسی که لطف فرمودید و گوشزد کردید و مرسی از بقیه