مازلو می گوید:اگر یک موسیقیدان می خواهد در نهایت، در خود به آرامش برسد ، باید بنوازد. به همین ترتیب، یک نقاش باید تابلو بکشد و یک شاعر باید شعر بسراید. یک فرد باید هر چه میتواند باشد باشد.
این نیاز را میتوانیم به خود شکوفایی تعبیر کنیم.
اصطلاح خود شکوفایی نخستین بار توسط کورت گلدشتاین ابداع شد و تمایل بشر به تحقق خویش اشاره دارد. تحقق آنچه بالاقوه در فرد نهفته است . تجلیات این میل میتواند به صورت تمایلی برای ماورای ایده آل بودن ، قهرمان بودن و... ظهور کند.البته ظهور آشکار این نیاز ها ، معمولا به ارضای قبلی نیاز های فیزیولوژیکی و ایمنی و عاطفی و عزت نفس بستگی دارد.
این تمایل در انسانی که نیاز به پیشرفت در او نیرومند است و می خواهد عملکرد خود را بهبود بخشد، آشکار می شود. مشخصات انسان پیشرفت گرا عبارتست از:
1- دنبال کار آسان نیست
2- دنبال کاری است که با کار دیگران قابل مقایسه باشد
3- اهل پشتکار است
4- سطح آرزو هایش بالاست
5- بر کار کنترل دارد و ریسک نمی کند.
واما درباره خود شکوفایی از نظر اسلام ، میتوان چنین گفت: انسان ها مانند معادن طلا و نقره اند و پیامبران برای استخراج این معادن آمده اند.
در روایات نیزچنین آمده است:مردم معدن هایی مانند طلا و نقره اند(حضرت علی علیه السلام)
از نظر قرآن هیچ موجودی ، فاصله قوس صعود و نزولش به اندازه ی انسان نیست. در قوس صعودی، انسان مسجود فرشتگان [سوره ص 71]، خلیفه ی خدا[بقره 30] امانت دار الهی[احزاب 33] و آفریده ای است که به نیکو ترین شکل خلق شده است[مومنون 14 و تین 4] و به شرط انجام عمل صالح بهترین موجودات خواهد بود [بینه 6] انسان می تواند به جایی برسد که به جز خدا نبیند . ثم دنی فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی [نجم 9] وصف انسان کامل بیان شده است . در معراج پیامبر (ص) سیر صعودی آن حضرت به حدی رسید که جبرئیل گفت:اگر بالاتر بیایم پر وبالم میسوزد [تفسیر المیزان ج 10 بحث روایی]
در این سیر صعودی، جان انسان را جز بهشت بهایی نیست . امام علی (ع) می فرماید : برای جان هایتان جز بهشت بهایی نیست. پس جز در برابر بهشت نفروشیدش.
در این نگرش انسان خلاصه جهان هستی است و در برابر جهان بزرگ ، جهانی کوچک به شمار می آید. در دیوان منسوب به حضرت علی (ع) در وصف انسان چنین آمده است:
اتزعم انک جرم صغیرا فیک انطوی العالم الاکبر
توگمان میکنی موجودی کوچک هستی درحالیکه جهان بزرگ درتو خلاصه شده است.[تفسیر نمونه جلد 18 ص 237]
در قوس نزولی انسان پست تر از حیوان توصیف شده است. (اعراف 179) چنان که میتواند در قساوت سخت تر از سنگی شود (بقره 74) و سرانجام به اسفل السافلین (تین 7) که پست ترین جایگاه دوزخ است سقوط کند. ( نساء 145) .
انسان دراین سیر صعود و نزول مسئول و مختار است و هر آنچه کشت کند ، درو میکند. البته او در این مسیر جز سعی و کوشش خود بهره ای نمی برد